توجه این کتاب در حال نوشته شدن است. فصل‌ها کاملتر خواهد شد. شما در حال دیدن آن هستید چون نیازی نیست چیزی برای دیده شدن منتظر کامل شدن بماند. چیزها همیشه در حال تکمیل شدن هستند، در این مورد هم همینطور است با این اختلاف که عملا تازه شروع به ساخته شدن کرده؛ ولی دلیلی ندارد همین حالا هم به درد کسی نخورد. انتظار می‌رود در طول یک ماه آینده، همه فصل‌های اصلی نوشته شوند.

اگر نکته‌ای برای شما سوال است یا انتظار دارید در این کتاب جواب داده شود، از منو به بخش گفتگو بروید و آن را مطرح کنید

جواب اما و اگرهای دوچرخه سواری شهری

حالا که درک بهتری از دوچرخه سواری شهری داریم، بگذارید نگاهی به مجموعه «اما» و «اگر»هایی بیندازیم که آدم‌ها در مورد دوچرخه سواری شهری - بخصوص در تهران - می‌پرسند و با ذکر چند نمونه، تجربه‌ها و علم را مرور کنیم.

شیب خیابان‌ها

وقتی در مورد دوچرخه سواری در شهر [تهران] صحبت می‌کنید، سریعا می‌پرسن «با شیب چیکار می کنید؟». سوال درست و دقیقی هم هست. ذهنیت عمومی ما اینه که دوچرخه فقط در سطح مسطح یا سراشیبی کار می کنه و سر بالایی رفتن به معنی فلاکت و بدبختی است. این فکر معمولا مرتبط با عدم آشنایی با دنده و دوچرخه های مدرن است و تجربه‌هامون از دوچرخه های آهنی و سنگین کودکی.

به نمودار زیر نگاه کنید:

با دوچرخه می‌شود از کوه‌ها هم رد شد

این نمودار از برنامه استراوا که مسیر دوچرخه رو ثبت می‌کنه، نشون می‌ده که از ابتدای جاده لشکرک تا رسیدن به لواسان تقریبا ۱ ساعت طول کشیده که طی اون ۴۳۷ متر ارتفاع گرفته‌ایم. اگر این مسیر رو رفته باشید می‌دانید که یکی از آن جاده‌های پیچ واپیچ و پر از شیب کوهستانی است که گذشتن از آن حتی با ماشین سخت است؛ بخصوص با پراید! اما راز رفتن در سربالایی عدم تلاش برای سریع بودن است. استفاده از دنده مناسب و آرام و مستمر رکاب زدن، تقریبا بدون خستگی و عرق کردن آدم را به مقصد خواهد رساند. عرق کردن و نفس نفس زدن مربوط به زمانی است که سعی می کنیم سریعتر از متوسط توانمان به مقصد برسیم. به عنوان یک نمونه دیگر، به نمودار زیر نگاه کنید که یک برنامه گروهی با حدود ۳۰ دوچرخه سوار در مسیر میدان ولیعصر به تجریش و بعد نیاوران است؛ مسیری یک تکه سربالایی از مرکز به شمال تهران:

با دوچرخه می‌شود سربالایی رفت

می‌بینید که این مسیر حدود یک ساعت و ۲۱ دقیقه طول کشیده است و مجموع ارتفاع گرفتنِ، بیشتر از مسیر رسیدن به لواسان است و بازهم بدون حتی ذره ای عرق، به طور خاص به خاطر سرعت متوسط پایین گروه ۳۰ نفره.

پس می‌بینید که شیب خطر خاصی برای دوچرخه ندارد. البته در محاسبه زمان و میزان عرق کردن، شیب با معنا است ولی چیزی نیست که باعث شود دوچرخه سواری غیرممکن شود.

وسیع بودن شهر

سرعت متوسط من در شهر در ترافیک متوسط چیزی حدود ۱۴ کیلومتر در ساعت است. با یک رکابزنی بامزه و ساده و شاد در مسیر مسطح. برای اینکه درکی بهتر از ۱۴ کیلومتر در ساعت داشته باشیم می‌توانم اضافه کنم که میدان گمرک تا ولنجک هم ۱۴ کیلومتر است و فاصله تهرانپارس تا گیشا هم همین مقدار است. با این اعداد مشخص است که مثلا روزی که جلسه من ساعت ۴ در شهرک غرب تمام می‌شود و می‌خواهم ساعت ۵ در آزادی باشم، دوچرخه برایم گزینه خوبی نیست اما اگر ساعت ۹ مهمانی در تهرانپارس دعوت باشم، با خوشحالی ساعت ۸ از خانه راه می‌افتم و به موقع می‌رسم. اینکه شما در چه زمان‌هایی سوار شدن بر دوچرخه را انتخاب می‌کنید کاملا بستگی به برنامه، شیوه زندگی و علاقه تان دارد. مثلا ۵۰٪ کارهای من در مرکز شهر اتفاق می‌افتد که عملا دوچرخه به سریعترین وسیله نقلیه تبدیل می‌شود و البته یادآوری می‌کنم که دوچرخه سوار شدن برای لذت بردن است نه برای سریع رسیدن. لذت بردن خودتان و جذاب تر کردن شهر.

آلودگی هوا

مساله حساس دیگر که همیشه در بحث های دوچرخه شهری مطرح می‌شود، آلودگی هوا است. این مساله تا حد زیادی مربوط به تصور اشتباه آدم‌ها از دوچرخه سواری است که فکر می کنند حین دوچرخه سواری شما شدیدا در حال نفس نفس زدن هستید و بدنتان سعی می‌کند هوای اطراف را به عمیق‌ترین جایی که می‌تواند بفرستد. در واقعیت دوچرخه نفس نفس زدنی کمتر از پیاده روی دارد و در ترافیک معمولا سریعتر از خودرو است. دوچرخه هر چراغ قرمز را فقط با یکبار ایستادن رد می‌کند، در صورت نیاز با رفتن به پیاده رو (حین حفظ حق تقدم پیاده‌‌ها) و خط ویژه از ترافیک فرار می‌کند و شما را کمتر در هوای آلوده نگه می‌دارد. تحقیق‌های متنوعی سعی کرده‌اند که میزان دریافت آلودگی بر اساس وسایل نقلیه را بررسی کنند ولی نتایج آنقدر متفاوت هستند که نمی‌شود به هیچ کدام استناد کرد. گاهی گفته می‌شود سوار شدن بر دوچرخه نسبت به نشستن در خودرو در ترافیک، آلودگی کمتری جذب بدن شما می‌کند. گاهی هم گفته می‌شود این مساله کاملا بستگی به میزان آلودگی هوا دارد. اما تحقیق‌ها توافق دارند که در مورد دوچرخه، ارزش ورزش نباید فراموش شود. در واقع شما دارید میزان دریافت آلودگی مساوی را در شرایطی بررسی می‌کنید که در یک حالت ۱ ساعت روی صندلی ماشین بی حرکت نشسته اید و در طرف دیگر، یک ساعت در حال ورزش هستید. معلوم است که اگر این دو وضعیت آلودگی مشابه دریافت کنند، وضعیت در حال ورزش بخصوص در زندگی کم ورزش ما، بسیار ارزشمندتر است. تحقیق‌هایی که معتقد به دریافت آلودگی بیشتر در حال دوچرخه سواری هستند هم معمولا به یک زمان اپتیموم می‌رسند و می‌گویند در آلوده‌ترین شهرهای جهان، در صورتی که بیش از ۵ ساعت در هفته دوچرخه سواری کنیم به جایی می‌رسیم که ضرر آلودگی هوا بدتر از منفعت ورزش می‌شود.

نمودار زیر به شما نشان می‌دهد که در ساعت ۵ عصر، در ۲۱ دقیقه می‌شود با دوچرخه از سینما آزادی به متروی میرداماد رسید. اگر همین مسیر را از طریق مترو بروید با توجه به نیاز به راه‌پیمایی ۲۰ دقیقه، تقریبا ۳۰ دقیقه طول خواهد کشید و اگر بخواهید با ماشین به همیجا برسید، در کمتر از ۴۰ دقیقه موفق نخواهید شد.

دوچرخه از سینما‌ آزادی به میرداماد

نکته دیگر هم که لازم است به آن اشاره شود، نیاز به جایجایی در شهر است. دوچرخه سواری شهری در مقابل نشستن در خودرو است و نه نشستن در خانه. مشخص است که در یک روز بسیار آلوده، اصولا بیرون نرفتن از خانه بهتر است اما در یک روز با آلودگی متوسط، بحثی که مطرح می‌شود این است که بهتر است در خودرو بنشینیم و منتظر باز شدن ترافیک باشیم یا با دوچرخه تلاش کنیم به مقصد برسیم؟ کسی جواب مستقیمی ندارد اما من یک جواب بامزه دارم:

اتفاقا وقتی هوا آلوده است باید دوچرخه سوار شد

هر دوچرخه، با حذف کردن یک خودرو در حال پاک تر کردن هوا است. در نگاه «چی به نفع منه؟» می ‌شود تبلیغ کرد که «در شهر آلوده باید ماشین سوار شویم» ولی منطق اشتباه مساله در نگاه اول هم کاملا دیده می‌شود، اتفاقا در شهر آلوده باید بیشتر و بیشتر سوار دوچرخه شویم؛ تا کل جامعه نفع ببرد و خودمان در جایی بهتر زندگی کنیم.

ترافیک

ترافیک تهران بد است. در این شکی نیست. در هر لحظه ممکن است هر چیزی از هر جایی ظاهر شود و هر کاری بکند (: همانطور که در فصل قبل هم گفتم، راه حل نسبی رانندگی دفاعی است. هر لحظه باید با تصور اینکه همه خلافکار و بی حواس هستند برانید. البته خوشبختانه مسیرهای دوچرخه بیشتری در حال ساخته شدن هستند که با جدیت بیشتر پلیس و عدم ورود موتور، مفید خواهند بود. ما هم به عنوان یک ایرانی عزیز، با رانندگی هموطنان نسبتا آشنا هستیم و درک بهتری از جریان کلی ترافیک داریم ولی در نهایت ترافیک بد یکی از بدترین چیزها برای دوچرخه سواری تهران است ولی حداقل تا حالا که تجربه چندان منفی نبوده. بخصوص که نو بودن دوچرخه سواری در تهران باعث شده اکثر راننده‌ها با گشاده رویی با دوچرخه‌ها برخورد کنند.

فصل گرم

مشکل اصلی فصل گرم، آفتاب و عرق کردن است. پیشنهاد می‌کنم حتما آب کافی همراه داشته باشید و بدون توجه به تشنه بودن یا نبودن، دائما آب بنوشید یا حتی کمی روی سرتان بریزید. همچنین منطقی است که از حرکت طولانی سر ظهر یا زیر آفتاب اجتناب کنید.

اما در مورد عرق کردن، چند توصیه کلی وجود دارد:

  • دستمال کاغذی و اسپری و یک بلوز اضافه به همراه داشته باشید و در مقصد به دستشویی رفته، بدنتان را خشک کنید و اسپری بزنید و لباس جدید را بپوشید
  • دو نوع اسپری وجود دارد. اسپری‌های Antiperspirant جلوی عرق کردن را می‌گیرند و Deodorantها بوی عرق را مخفی می‌کنند. استفاده همیشگی از گونه اول به خاطر نگرانی‌های سلامتی توصیه نمی‌شود اما در مواردی که به جای مهمی می‌روید می‌توانید به آن تکیه کنید.
  • عرق بوی بدی ندارد. بوی زننده مربوط به فعالیت باکتری‌های معمول بدن در محیط عرق هستند و ایجاد آن حدود ۲ ساعت طول می‌کشد. خشک کردن عرق، تمیز بودن لباس و بدن و اجازه ندادن به فعالیت باکتری‌ها راه حل خوبی است.
  • مستقل از دوچرخه سواری، دوش گرفتن هر روزه و شستن لباس‌ها بعد از هر بار استفاده برای پیشگیری از بوی عرق بسیار موثر است. البته به خاطر محیط زیست، بهتر است دائما لباس ها را به طور کامل نشویید. لباسی که عرقی شده را می‌توان حین دوش صبح با دست و آب شست و پهن کرد تا خشک شود.
  • آرام رکاب زدن باعث کمتر عرق کردن می‌شود. همچنین داشتن باربند باعث می‌وشد مجبور نباشید کیف را پشتتان حمل کنید. چسبیدن کیف به بدن، از عوامل عرق کردن است

فصل سرد

مشکل فصل سرد، لباس زیاد و باران و برف است. بهتر است طوری لباس بپوشید که اگر لازم شد با بازکردن زیپ بتوانید به هوا اجازه حرکت بدهید تا عرق نکنید. همچنین حرکت در برف با دوچرخه خطرناک است و بهتر است اگر می خواهید آن را تجربه کنید، در شرایطی بسیار امن اینکار را بکنید. مشکل باران هم جالب است. اگر با دوچرخه روی زمین خیس حرکت می کنید - مستقل از خطر لیز خوردن - دچار مشکل بامزه ای خواهید شد: درست بعد از پیاده شدن یک خط صاف از گل از نشیمنگاه شما شروع شده، از کمر بالا آمده و تا کلاه شما ادامه خواهد داشت. برای جلوگیری ازا ین امر، داشتن گلگیر بسیار موثر است. بعضی وقت‌ها هم آدم‌ها با همراه داشتن یک بارانی، لباس و کوله‌شان را از باران حفاظت می‌کنند.


فراموش نکنید که مشکلات، بخشی از هر شیوه رفت و‌آمد هستند. دوچرخه ابزاری بهتر از خودرو نیست بلکه در بعضی موارد (مثلا عدم آلودگی صوتی، عدم آلوده کردن هوا، فان بودن، گاهی زمان رسیدن، انسانی بودن، ...) از خودرو بهتر است. معمولا در جهان هیچ چیز از هیچ چیز در همه چیز بهتر نیست. مساله ما شناختن مزایای دوچرخه و آشنا بودن با مشکلات آن است تا بتوانیم از آن لذت ببریم. اگر از دوچرخه سواری لذت نمی برید و مجبور به سوار شدنش نیستید، سوار نشوید. اما اگر حس می کنید دوچرخه برایتان جذاب است، با شناختن مشکلات احتمالی، از آن لذت ببرید.



از ترجمه و چاپ نه فقط فصل‌های بعدی، که کتاب‌های بعدی حمایت کنید